گابریل بونور شنل معروف به کوکو شنل در نوزدهم آگوست 1983 میلادی در شهر سامانه فرانسه به دنیا آمد در ادامه مقاله قصد داریم به داستان زندگی کوکو شنل یا گابریل بونور شنل بپردازیم، از این رو خواهشمندیم تا انتهای این مقاله همراه ما باشید.
یتیم خانه فصل اول کوکو شنل
روی صندلی چوبی کنار پنجره نشسته و با حسرت به بیرون نگاه میکند به دوران کودکی اش فکر می کند؛ کند به پدر دستفروش که خبری از او ندارد و به مادر مهربانش که غم از دست دادنش هنوز برایش تازگی دارد. دخترک تازه وارد دوران نوجوانی شده است اما دغدغه‌های زندگی اش بیشتر از سنش هستند.
سالن یتیم خانه دخترهای هم سن و سال او زیاد بودند که همگی شان درحسرت داشتن پدر و مادر بودند. چهره تمام آنها ناراحت راحت و غمگین بود که این غم از دوران کودکی همراهشان بوده است.
گابریل بورنر شنل غرق در خاطرات سالهای گذشته‌اش بود که با صدای یکی از دنیای خاطراتش بیرون آمد: وقت استراحت تمام شد، همگی وارد کلاس شوید؛ مربی خیاطی منتظرتان است.
گابریل از روی صندلی بلند شد و به سمت کارگاه خیاطی رفت. او هنوز با محیط یتیم خانه غریب بود و کسی را نمی‌شناخت. گاهی در این فکر بود که اگر با پدر دست فروشش در خیابان‌ها زندگی می‌کرد، خوشبخت‌تر بود تا بین این آدم‌های پژمرده که هیچ امیدی برای ادامه زندگی ندارند! 
کلاس خیاطی در یتیم‌‌خانه
در این کلاس خیاطی، چرخ خیاطی قدیمی روی یک میز چوبی قرار گرفت بودند که چند چهارپایه نشستن بچه در آنجا قرار داشت.
آدرس خیاطی شروع شد گابریل ذهنش را مشغول حرف های مربی کرد تا که افکار تلخ ذهنش را را به هم نریزد. او مطابق حرف‌های مربی پارچه را برش می زد و جاهای لازم را میدوخت.
لباسها را اندازه خودش برش می زد تا بتواند بعد ازتمام شدن کارش آنها را بپوشد. لباس امروزش را تمام کرد. کلاس تمام شد و مربی کار دخترها را بررسی می کرد و ایرادهایشان را میگفت.. لباس گابریل مثل همیشه از بقیه خوش دوخت تر و انگار از پارچه‌ای فاخر دوخته شده است. مثل همیشه مربی تشویقش میکند و کلاس به پایان می‌رسد.
صدای راهبه بلند شد و گفت بچه‌ها همگی بروید به طبقه پایین و بعد از صرف میان وعده، در کتابخانه مشغول درس خواندن برای امتحان فردا شوید. گابریل وسایلش را جمع کرد و میل به خوردن چیزی هم نداشت به همین دلیل به کتابخانه رفت تا درسش را بخواند.
کوکو شنل در ابتدای جوانی
سالها طول کشید تا گابریل شرایط زندگی در یتیم خانه عادت کند. او دیگر می توانست تمام لباس‌هایش را خودش بدوزد . او حالا 18 ساله شده و باید برای خودش کاری دست و پا کند؛ اما چه کسی او را استخدام میکند، وقتی اینقدر بی کس و تنهاست؟ به همین دلیل، گابریل تصمیم گرفت شغل پدرش را ادامه دهد: دستفروشی!
اما پولش آنقدر کم است که از پس هزینه های خودش هم بر نمی‌آید. باید کار دیگری پیدا می‌کرد تا پول بیشتری کسب کند. تنها کاری که توانست پیدا کند آواز خواندن در یک کلاب بود که در همان زمان مردم او را کوکو شنل صدا میزدند.
او پول زیادی نداشت تا بتواند برای لباس هایش هزینه کند. به همین دلیل با پارچه های ارزان لباس های ساده ای را برای خودش طراحی می‌کرد.
هر کس او را در این لباسها میدید به او توجه می کرد، زیرا این لباس ها برای افرادی بود که پول نداشتند به همین دلیل توجه ها را به سمت خود جلب می‌کرد.
لباس های ساده ای که بسیار خوش دوخت بودند و کوکو شنل را شیک پوش می کردند. کلاه هایی که کوکو شنل میدوخت بسیار کوچک و ساده بودند که در بین مردم طرفداران زیادی پیدا کرد.
تولد یک کسب و کار
در همان دوران او به این فکر افتاد که چون مردم از لباسهای او تعریف می‌کنند، می‌تواند برای آنها هم لباس بدوزد و از این راه پولی را در بیاورد. او تصمیم گرفت با سرمایه گذاری یکی از دوستانش کلاه بدوزد و آنها را بفروشد.
در آن زمان طراحی لباس هایی که من در جای دیگری پیدا نمی شد طرفدار زیادی داشت به همین دلیل شنل با کلاه هایی که می دوخت توانست مشتریان زیادی را کسب کند.
شروع تغییرات در داستان زندگی کوکو شنل
زندگی کوکو شنل با تغییراتی همراه شد و با رسیدن روزهای سرد زمستانی به این فکر افتاد که پالتویی را طراحی کند تا در عین زیبایی گرمای بدنش را هم حفظ کند.
با یک پارچه کش بافت قدیمی پالتوی زیبایی را برای خودش دوخت که اکثر افراد مدل پالتویی استقبال کردند و از او می پرسیدند پالتوی زیبایت را از کجا خریده ای. او در پاسخ به آنها می گفت خودم ان را دوخته ام و اگر شما هم دوستش دارید می توانم برای تان بدوزم.
رشد خلاقیت در مغز کوکو شنل
لباس هایی را طراحی می‌کرد که برای زنان شیک و زیبا باشد. او در یک شب هنگامی که در مهمانی یکی از دوستانش بر روی مبل نشسته بود لباسی که اکثر مردان آن را پوشیده بودند توجه کرد و آنها را با لباسهای مقایسه کرد که زنان در آن مراسم پوشیده بودند. لباس هایی که خانم ها پوشیده بودند تنگ و سنگین بودند و نمی‌توانستند همانند مردان از مهمانی لذت ببرند.
به عقیده او لباسی که راحت نباشد لوکس نیست.
بیشتر خانم ها لباس هایی را می پوشند که از نظر دیگران زیبا باشد و به موارد توجه نمی کنند که باید لباسی را بپوشند که در آن احساس راحتی کنند و بتوانند به راحتی کارهایشان را انجام بدهند، بدون اینکه نگران پاره شدن لباسشان باشند.
ابداع طرح کت و دامن زنانه
تصمیم گرفت لباسی را طراحی کند که در عین زیبایی و شیک بودن برایشان راحت باشد. کوکو شنل از مدل کت های مردانه یقه را حذف کرد و با همان پارچه دامنی را طراحی کرد.
اولین باری بود که کت و دامن زنانه وارد دنیای مد زنان می شد. با این کار پارچه ها و رنگ های اضافه از پیراهن ها حذف شده یک لباس بسیار سبک راحتی را طراحی کرد.
این مدل لباس خیلی زود بین مردم فراگیر شد و حتی افراد مشهور فرانسه و بازیگران هم لباسهای شنل را می پوشیدند.
شکستن رسوم و عقاید
مردم از ابتدا فقط برای مراسم ختم لباس مشکی می‌پوشیدند اما با طراحی لباس شنل برای مراسم‌های رسمی و مهمانی ها هم لباس مشکی را انتخاب می گردد.
پس از مدتی او کیف هایی را را با بند زنجیری و قفل کوچک طراحی کرد. قبل از طراحی کیف های او، کیف ها هیچ بندی نداشتند. کوکو شنل دنبال ساخت فرمولی برای عطر جدیدی بود و سپس عطری به نام کوکو شنل 5 را رونمایی کرد که خیلی زود مورد استقبال مردم قرار گرفت.
راز موفقیت کوکو شنل
یکی از رازهای مهم موفقیت کوکو شنل این بود که با موفقیتش مانی در تغییر دادن محصولاتش ایجاد نشد همیشه دنبال ایده های جدید برای موفق تر شدن بودند. طوری که او همیشه دنبال خلق ایده‌های جدیدی بود نمونه یک انسانی بود که که از تمامی فرصت ها استفاده می گردد تا بتواند موفق شوند.
پایان داستان زندگی کوکو شنل
خاموشی یک ستاره: در دهم ژانویه ۱۹۷۱ میلادی کوکو شنل در آپارتمانش در گذشت. پس از او کارل لاگرفلد کمپانی را به نام Chanel legacy تاسیس کرد و طرح‌های شنل را تولید کرد.
اکنون بعد از گذشت حدود 50سال خانواده ورتیمره صاحب این کمپانی است و بذر دیروز یک کارآفرین، به درختی قدرتمند و پر میوه برای نسل های بعدی تبدیل شد.
ممنون از این که تا پایان مقاله داستان زندگی کوکو شنل یا گابریل بونور شنل ما را در مجله محتوایار همراهی نمودید. امیدواریم که از مطالعه مطالب گفته شده نهایت لذت را برده باشید و مطالب برایتان کاربردی، مفید، جالب و آموزنده واقع شده باشند. همچنین شما می‌توانید در صورت تمایل برای کسب اطلاعات بیشتر و مطالعه سایر مطالب مربوط به خواندن مقالات زیر اقدام کنید:
- رودی مارور کارآفرین ۲۰۰ میلیون دلاری
- چرا پیدا کردن خود از نظر دارن هاردی کار بیهوده ای است؟
- 4 سطح رهبری چگونه می تواند شما را به موفقیت برساند؟
- معرفی کتاب ده گونه نوآوری!
- تعریف مدیریت ریسک + علل اهمیت و مراحل انجام آن